علی (امرایی) نه زمان جنگ را درک کرده بود و نه امام خمینی(ره) را، ولی از همان بچگی در حال هوای انقلابی و جنگ بود و همیشه از شهدا حرف میزد. در نوجوانی غرق در بسیج و فعالیت های آن بود. به بسیج خیلی وابسته شده بود و با شهدا انس داشت. حال و هوایی عجیبی برای خودش و شهدا درست کرده بود. اتاقش را مثل نمایشگاه کرده و تمام در و دیوار را عکس شهدا زده بود. با عکس ها زندگی میکرد و جانش به آن عکس ها بند بود. راهیان نور که رفته بود از مناطق خاک آورده بود و گوشهی اتاق ریخته بود فضای کوچکی را برای خودش به عنوان یادبود جبهه درست کرده و در آن پوکه و سربند و... گذاشته بود.
شبهای جمعه بهشت زهرا(س) و مزار شهدا میعادگاه علی بود و هرگز زیارت شهدا را ترک نمیکرد آن قدر آنجا می رفت که تمامی مسئولین آنجا او را میشناختند. و جالب است که بیشترین عکس هایی که از بهشت زهرا(س) دارد، اطراف مزار فعلی اوست. آن قدر مثل پروانه به گِرد شمع وجود شهدا گشت تا عاقبت همنشین گلهای باغ بهشت زهرا(س) شد.
گاهی هماهنگ میکرد و شهدای تازه تفحص شده را به مراسم عزاداری پایگاه و مسجد میآورد و با حضور آنها مراسم شبی با شهدا میگرفت و باعث افزایش روحیه شهادت طلبی و ظلم ستیزی و مقابله با استکبار در بین مردم و علی الخصوص جوانان میشد. حتی رویای دفن شهید گمنام در مسجد محل را نیز در سر داشت ولی موفق نشد.
@Yek_baghal_golesorkh
برگرفته از کتاب «بابای آسمانی»
خاطرات شهید مدافع حرم «علی امرایی» به روایت مادر
مجموعه «یک بغل گلسرخ» از انتشارات تقدیر
@Yek_baghal_golesorkh
وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 280 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 2:28