شهید محمد حسینی

ساخت وبلاگ

چند روزی را تا شب عیدقربان  در مقر گذراندیم 

و همان شب به سمت حندرات برای عملیات حرکت کردیم

سیدمحمد نیز بایک کوله پشتی بزرگ لوازم امداد کنار مابود...

طبق برنامه شهرک را پاکسازی میکردیم که یکی از ماشین هایی که در حال فرار بود از کنار بچه ها گذشت، بچه ها ایست دادند اما او توجه نکرد

و ناچار به سمت آن شلیک کردند

گویا درصندلی عقب دختربچه ای خوابیده بود

 که متاسفانه زخم سطحی برمی دارد...

 سیدمحمد سرصحنه بود و به شدت ناراحت شد و به بچه ها گیر داد که مگر این بچه را ندیدید و...

من به شوخی گفتم: داخل شهرک فقط دشمن است و این بچه هم جزء دشمن و...

با ناراحتی گفت: گناهان بزرگانش ربطی به این طفل ندارد

و سریعا دست آن دختربچه را پانسمان کرد

بعداز یکساعت به ما خبردادند که توسط دشمن محاصره شدیم و...

هجوم سنگین دشمن بچه ها را زمینگیر کرد

البته بچه ها خوب مقاومت کرده بودند اما...

 به ما خبر دادند نیروی کمکی نداریم، پشتیبانی نداریم، مهمات تمام شده و...

تعدادی از بچه ها به دستور فرمانده عقب نشینی کردند

 من و ۹ نفر از فرمانده ها و بچه ها و سیدمحمد در یکی از خانه ها مستقربودیم 

ما با دشمن درگیر شدیم تا بچه ها بتوانند عقب نشینی کنند

شهیدمومن خلیلی با یک تیر زمینگیر شد که سیدمحمد با دیدن این صحنه به کمک ایشان شتافت

اما او نیز درکنار مومن با اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید....

راوی : ابوماهان

روحش شاد و یادش گرامی

گروه فرهنگے سـرداران_بے_مـرز 

https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 270 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 2:24