مهدی جانم روحت شاد

ساخت وبلاگ

خاطره

شهید مهدےنعمائےعالے

خواهر شهید :یادم میاد اخرین باری که آقامهدی اومد خونمون پیشونیش جای سوختگی بود گفتم مهدی جان پیشونیت چی شده؟

خندید، گفت: آبجی ، جای مُهره

منم خندیدم و گفتم نه واقعا چی شده؟

گفت که سوخته اما من نمیدونم چرا باورم نشد چون مهدی خیلی تودار بود و از غم و دردهاش هیچی نمی گفت،همیشه لبش خندون بود.

از زن داداشم پرسیدم که پیشونی مهدی چی شده؟ گفت خورده به بخاری ولی بازم فکرم مشغول بود که چرا اینجوری سوخته...

آخرش طاقت نیاوردم و گفتم که مهدی جان چند روز پیش اخبار گفت که بعضی از مناطق سوریه رو شیمیایی زدن نکنه خدایی نکرده رو پوست شما اثر گذاشته حتما برو دکتر ببین چرا اینجور سوخته؟!..

خندید گفت باشه میرم .

چند روز بعد از شهادت آقامهدی یکی از همکارانش تعریف کرد که آقا مهدی یک شب بعد از چندین روز که از درگیری ها اومده بود ونتونسته بود این چند روز استراحت کنه ، خیلی خسته بود ، نشست کنار بخاری تا گرم شه ولی همان طور که کنار بخاری نشسته بود خوابش برد و توی خواب سرش خورد به بخاری و پیشونیش سوخت و از خواب بیدارشد...

مهدی جانم روحت شاد

 حالا دیگه نمی خواد دلواپس کارای رو زمین مونده باشی دیگر از شدت خستگی صورت قشنگت نمیسوزه !.. ای کاش می شد فقط یکبار دیگه می دیدمت و پیشونیت رو می بوسیدم....

شهید مهدےنعمائےعالے

اللهم صل علےمحمدوآل محمدﷺ

@jamondegan

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 3:52