داداش رفت.....

ساخت وبلاگ

‍ بسم رب الشهدا 

داداش رفت.....

دیروز عصر برای بار اخر که در اطاق عمل اومدی بیرون دیدمت،خیلی حالت بد بود،متوجه حضورم نشدی.

هرکسی یه چیزی میگفت،اشکای پدرخانم وبرادر خانمت،دلمو کباب کرد، دیروز ممنوع الملاقات شدی،یکی از رفقا هماهنگ کرد فقط برای دودقیقه خانمت بره داخل آی سی یو و ببیننت.

وقتی خانمت رفت داخل'دختر_دو ساله ات مثل ابر بهاری گریه میکرد و میگفت من بابامو میخوام ،پدر خانمت بیمارستان دنبال عموش میدوید وداد میزد عمو موسادش،عمو موسادش...  .

موسی که شباهت به خودت داره برگشت  و دخترتو برد توی حیاط بیمارستان،منم پشت سرشون اومدم پایین،دیدم دخترت داره باکبوترای تو حیات بازی میکنه و اشک دونه دونه رو صورتش خشک شده...

جلال جان 

داداش خوبم

مزد نوکریتو گرفتی

ارباب دستتو گرفت

بعد چند سال حضور در عراق 

ودیر به دیر دینت،همیشه ته دلم میگفتم یه روز جلال رو میخرن و میبرن.

شهید مدافع حرم محمد جلال ملک محمدی

آزادسازی موصل

@jamondegan

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 180 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 2:53