دلنوشته اى جانسوز تقدیم به شهید مدافع حرم محسن حججى

ساخت وبلاگ

کلمه‌ها داغند ... دستهایم را مى‌سوزانند ... خون در رگهایم قل قل مى‌کند صداى قلبم دارد کَرَم مى‌کند. گوزن نرى را مى‌مانم در سیبرى که بخار از حفره‌هاى بینى‌اش بیرون مى‌زند از حرارت درونش ... حروف صفحه کلید گوشى داغند هر حرفى که تایپ مى‌کنم صداى جز  مى‌دهد انگشت شستم ... صفحه کلید داغ است مثل لوله ى برنویى بعد از عطسه‌هاى حاصل از آلرژى به بوى پراکنده ى کپل پلنگى نر بر یال دره‌اى زیتونى ... دلم نمى‌آید عکس متداولت را بگذارم با چشمهایى که جگر شیر را مى‌ترکاند با ترس کفتار پشت سرت ...

من به خواهرم فکر مى‌کنم- به همسرت - که بعید است تلگرام و اینستاگرام  نداشته باشد و -خدا کند نداشته باشد-... بگذارید با خدا کند ادامه بدهم ... خدا کند در کمد لباست را باز نکند و بوى تو توى مشامش هوریز نکند ... خدا کند توى سبد رختهاى چرک حمام پیراهنى نشسته از تو برجاى نمانده باشد ... خدا کند چشمش به کفشهاى دامادى‌ات توى جا کفشى نیافتد. من به قاتلت هم فکر مى‌کنم: خدا کند دستهایت را باز کرده باشد ... لبهایت توى عکس دو خشت ترک خورده اند خدا کند آبت داده باشد ... به قاتلت فکر مى‌کنم وقتى که کار را تمام کرده و بعد خنجر آمریکایى اش را بر برچسب "یا زینب" بازویت کشیده و از خون داغت پاک کرده ... بعد صبر کرده خون پُلُق پُلُق روى زمین راه باز کرده و دلمه بسته ... من به رد پاشنه پوتینهایت فکر کرده‌ام که خاک پوک را چاک داده و کسى چه مى‌داند شاید در اولین باران موسمى در آن آب جمع خواهد شد و گنجشکى شاید در عمقش بالى بشوید و آبى بنوشد ... قاتلت شاید بعدش با چهارلیترى آبى دست از خون تو شسته است همانگونه که به تقلاهایت نگاه مى‌کرده سیگارى گیرانده و بعد از اولین کام فهمیده لاى درز ناخنش هنوز مویى از خونت شیطنت کرده و پاک نشده ...

ما مردها عطر را توى گردنمان مى‌زنیم یقه هامان همیشه بوى عطر دارد ... خدا کند در این شبها همسرت به سرش نزند لباسى از تو را بخواهد اتو کند عطر گرم بخار برخاسته از یقه ات بیچاره اش مى‌کند ... تو را ذبح کردند و نگفتند زنى چشم به راه شویش است. تو را کشتند و نگفتند ویس‌هاى توى تلگرامت دل همسرت را چروک مى‌کند. نگفتند هنوز بابا از دهن پسرت نشنیدى ... آقا محسن "مرد" تو بودى و ما ها خیلی هنر کنیم م"مذکر"یم. من را ببخش جز کلنجار رفتن  با کلمه‌هاى توى سرم و آوردنشان روى صفحه کارى از دستم بر نمى‌آید بماند که عده‌اى همین مختصر را هم زیر بار مى‌روند. شما را به خدا یکى براى ما روضه ى على اکبر علیه السلام بخواند ... یکى به ما تسلیت بگوید ... ما داغ جوان دیده‌ایم ...

حامد عسکرى

 @labbaykeyazeinab

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 260 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 19:40