بخشی اززندگی نامه شھید مهدی جعفری از لشکرفاطمیون

ساخت وبلاگ

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید مهدی جعفری جوان افغانستانی بود که در جوانی عشق حضرت زینب (س) داشت.

میگفت: مادر من میخام برم سوریه 

میگفتم: مهدی جان اونجا جنگه خطر ناکه...

میگفت :مادر این همه جوون افغانستانی هم مادر دارن مادرشون اجازه داده برن سوریه تو نمیخای به پسرت اجازه بدی بره اون علیه تکفیری ها وظلم ستم ها جهاد کنه تا دستشون به حرم بی بی نرسه...


بهش گفتم :درسته ولی من نمیخوام تورو از دست بدم به جز تو خیلی ها رفتن نمیخوام تو بری ...

میگفت مادر اون دنیا چی؟!اگه حضرت زینب (س ) ازت پرسید چرا پسرتو نزاشتی بره چی میگی؟

اگه مادرای شهدای دیگه بهت گفتن پسرتو چی از پسرما زیاد داشت که راضی نشدی بره چی میخای جواب بدی...

با این حرفا منو راضی کرد که بره سوریه رفت و وقتی رسید فقط یبار زنگ زد .مدت ها انتظارشو کشیدیم ولی خبری نشد

یه مراسمی برای مدافعان حرم گرفته بودن در تهران اونجا رفتیم و ازمایشDNAدادیم چند ماه بعد اون ماجرا بهمون خبر دادن که پسرمو اوردن و توی سرد خانه ی اصفهانه

من ندیدم ولی خواهرش میگفت مادر مهدی سر نداشت دست نداشت...

هرچند که برای یه مادر سخته ولی خوشحالم که پسری مثل  اقامهدی بزرگ کردم تا در دفاع از حرم حضرت زینب(س) شهید شده...

ناراحتی نداره ولی خوب مادرای شهدا میدونن که داغ فرزند چقد سخته....

راوی: مادرشهید

   شهداء را یاد کنیم با ذکر صلوات

 @MolazemanHaram69

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : اززندگی,لشکرفاطمیون, نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 239 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 9:46