خاطره ای از شهید ابوسجاد

‍ 

این عکس که سردارشهید سید رضا حسینی وشهید ابوسجاد و جانباز ابوماهان حضور دارند را درمدرسه ی شطه گرفتیم. 

 ما رفته بودیم تا ابوسجاد منطقه را برایمان شرح دهد، آنجا یک پایگاه اضطراری بود که اگر درخط اتقاقی افتاد به بچها نزدیک باشد...

 موقع گرفتن این عکس ابوسجاد میگفت با شما عکس نمیگیرم تا شما  شهید نشوید 

این عکسی که با ابوسجاد گرفته ایم منطقه ای هست بین شطحه و جورین، 

تقریبا از سمت شطحه به جورین یک گلوگاه خیلی خطرناکی هست که به هیچ عنوان دید نداری و آنجا باید سرعت رو کم کرد تا با کسی تصادف نکنیم ،

یک بار سر همین پیچ ابوسجاد با یک ماشین صادف کرده بود ، یک بار هم که داشتیم ما به سمت سهل الغاب میرفتیم، با ابوسحاد رو در رو شدیم  که  باسرعت کم  از آن پیچ درحال عبور بود ،

جلویش را گرفتیم وگفتیم بیا باهم عکس یاگاری بگیریم

 شاید شهید شدی،

 گفت :چرا من شهید شوم؟

اگر شهید شدیم باهم شویم اگر هم نشدم حالا حالا ها کار دارم  ...

به زور نگهش داشتیم و این عکس را گرفتیم.

 راوی: سیدبلبل

گروه فرهنگے سـرداران بے مـرز

https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ