یکی از خصوصیات بارز پدرم پرهیز از تفاخر و چشم و همچشمی بود و همیشه ما را به این امر توصیه میکرد. مخصوصاً هنگام رفتن به مهمانیها و جشنها سفارش میکرد طوری لباس نپوشیم که باعث تفاخر شود. خود او نیز در لباس و ظاهر بسیار دقت داشت تا مبادا باعث چشم و همچشمی و تفاخر به دیگران شود. یادم میآید که روز عروسی برادر کوچکم بود و ما طبق رسوم رایج وسایل عروس و داماد را توی یکی از اتاقهای خانهشان چیده بودیم و اطراف آن را تزیین کرده بودیم تا بازدیدکنندهها از خانه عروس و داماد آنها را ببینند این وسایل کیف و کفش و لباس و چمدانها بود که برای عروس و داماد خریداری میشود. پدرم وقتی این منظره را دید ناراحت شد و از ما خواست تا آنها را جمعآوری کنیم تا مبادا تازهعروسهای دیگری که در فامیل هستند با دیدن آنها حسرت بخورند. در روز پاتختی هم از ما خواست تا از خواندن هدایایی که برای عروس و داماد آوردهاند در جمع خودداری کنیم تا مبادا کسانی که در جمع حضور دارند و نتوانستهاند کادوی مناسبی تهیه کنند یا پول کمتری بهعنوان کادو دادهاند شرمنده و سرافکنده شوند.
ایشان این دقت و ریزبینی را همیشه داشت و نگران بود و نمیخواست با اجرای این رسومات حتی یک نفر رنجیده خاطر شود.
کانال شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند (ابوزهرا)
@shahid_mokhtarband
@sh_modafeharam_qom
شهدای مدافع حرم قم
وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید
برچسب : خاطره دختر شهید,خاطرات دختر شهید طهرانی مقدم,خاطرات دختر شهید,خاطرات دختر شهید تهرانی مقدم,خاطرات یک دختر شهید, نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 182 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 2:23