به روایتی از برادر شهید :
همایشی از طرف محله کارم در برج میلاد برگزار شده بود
با مرتضی , قرار گذاشتیم و شرکت کردیم
در آنجا موسسه ای برای حمایت از ایتام بی سرپرست تبلیغ می کرد
من و مرتضی , هفت تا از بچه ها رو به سرپرستی گرفتیم و ماهیانه بخشی از پول مایحتاج اون ها رو واریز می کردیم.
این مسئله فقط بین من و مرتضی بود و مخفی بود
تا اینکه بعد از چند سال که مرتضی از اون خونه رفت،
دیگه نامه های خیریه رو مادرم می گرفت
وقتی متوجه شده بود به #مرتضی گفته بود : مامان چرا بهم نگفتی؟
مرتضی هم جواب داده بود : گفتن نداره که
مرتضی در کارهای , خیر واقعا , پیش قدم بود
یک کولر آبی داشتیم که دیگه به کارمون نمی اومد
گذاشته بودیمش توی انباری
یک -روز رفتم توی انباری و دیدم کولر سرجاش نیست و انگار کسی برش داشته و برده
از مادرم پرسیدم :اون کولر آبی چی شده؟
جواب داد : مرتضی اومد و گفت می بره به یکی می ده که خیلی نیازمد این وسیله اس
مرتضی روح بخشندگی داشت و همه چیز را می بخشید
شهید مرتضی کریمی شالی
@modafeonharem
وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 227 تاريخ : جمعه 30 آذر 1397 ساعت: 2:37