خاطره ای از شهید رسول خلیلی

ساخت وبلاگ


روزی "رسول" به پایگاه بسیج آمده بود تا مادرش را صدا کند خاطرم هست کلاس چهارم یا پنجم دبستان بود پشت پرده اتاق ایستاده بود و صدا می‌زد "یا الله یا الله یا الله". آمدم بیرون به رسول گفتم بیا داخل تو هنوز دهنت بوی شیر می‌دهد به ما نامحرم نیستی، اما "رسول" داخل نیامد من هم چادر و روسری را برداشتم تا عکس العمل او را ببینم ناگهان دیدم رسول فرار کرد و قید مادرش را هم زد.

 راوی: خانم نظری مسئول بسیج زمان کودکی

 @ra_sooll

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 247 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 3:21