عشق اولم شهادته

ساخت وبلاگ

با اینکه هم سن بودیم به من می گفت: چرا ازدواج نمی کنی⁉️ من گفتم سید جان خودت چی؟ رطب خورده منع رطب کی کند! می خندید به شوخی میگفت: من برای ازدواج ۵۰ درصد% پیش رفتم. اون هم اینکه فعلا خودم راضی هستم آخرین بار به من گفت: کیشه(مرد) فکری به حال خودت کن کم کم داری پیر میشی! از ما که گذشت، من برم دیگه شهید میشم اما شما به فکر ازدواج باش خیلی دوست داشت همسرش هم عاشق شهدا باشه.  آخرین باری که رفته بود مشهد به ما گفت: از آقا خواستم هرکس رو که برام من صلاح می دونه جور کنه... این اواخر صحبت هایی کرده بود گفت: ان شالله قضیه ازدواج تمومه اما اول برم سوریه اگر برگشتم تمامش می کنم. الان می ترسم این تعلق دست و پا گیرم بشه عشق اولم شهادته, بعد ان شاالله فرصت برای ازدواج هست. جایی رفته بود خواستگاری جواب رد شنید! خبر داشتم که سید رفته خواستگاری، اومد پیش من گفتم: سید جان چه خبر؟؟ شنیدم رفتی خواستگاری؟؟ گفت: آره؛ اما جواب رد دادن گفتم برای چی؟! کی از شما بهتر گفت: چی بگم! من هم تعجب کردم که چرا جواب رد دادند از اون خانم پرسیدم: چرا جواب رد دادید⁉️ گفت: من تو شما هیچ عیبی نمیبینم. فقط این رو بگم من به درد شما نمی خورمشما خیلی از من بالاتری واقعا برای من هم عجیب بود که چرا اون خانم این جواب رو داده بود! یه بار دیدم کت و شلوار پوشیده، موهاش رو هم کچل کرده گفتم: سید اینطوری بری خواستگاری من که مَردم نمی پسندمت وای به حال اون خانمی که تو رو بخواد با این قیافه بپسنده! خندید/

 راوی: دوست شهید شهید سیدمیلاد مصطفوی

@zakhmiyan_eshgh

وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 248 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:25