همسر شهید قربانی درباره همسرش میگوید:
«روحالله هدفمند و قانونمند بود و برای تمام روزهایش برنامه داشت و برای هر فعالیت کوچک و بزرگ یادداشت مینوشت تا بتواند آن کار را با برنامهریزی و تنظیم لوازم و مقدماتش به بهترین نحو انجام دهد. حتی برای یک سفر کوتاه یا دیدار با پدرش هم برنامهریزی میکرد. سال که نو میشد یک تقویم برمیداشت و برنامههای یک ساله را مینوشت. میگفتم: چرا این کار را میکنی؟ میگفت: اینجوری احساس مفید بودن میکنم. روی هرکاری که انجام میدهم خط میزنم؛ بعد که بر میگردم میبینم چقدر کار انجام شده و چقدر انجام نشده. حتی برای آشپزی در هفته هم برنامه داشتیم. البته چون عاشق بیفتک و ماکارونی بود در هفته حتماً برایش درست میکردم.»
«روحالله به سوریه نرفت که شهید شود. او برای هدفش رفت که دفاع از ارزشها و اعتقاداتش بود. او مثل همه جوانان کشورم سرشار از امید و آرزو بود. دوست داشت سردار شود و 5 بچه داشته باشد. روحالله از شاگردان ممتاز دانشکده بود. به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بود و تصمیم داشت که در آینده به زبان آلمانی هم تسلط پیدا کند. نقاش بود و خط مینوشت. همیشه از اهدافش حرف میزد. با حوصله بود؛ آنقدر که برای خرید کوچکترین وسیله کلی وقت میگذاشت. مثلاً وقتی برای خرید یک روسری بیرون میرفتیم اینقدر پیگیر بود که من خسته میشدم ولی او نه.»
«خوشبختترین دختر دنیا هستم»
«آنقدر زندگیام با روحالله پربار بود که نمیتوانم یک لحظه احساس کمبود کنم. دلم میخواهد این را به همه افرادی که مرا بهعنوان عروس جوان یک مدافع حرم میشناسد بگویم. من خوشبختترین دختر دنیا هستم. همسری داشتم که مرا با عملش همنشین تقوا کرد. در 2 سالی که زیر یک سقف بودیم بهترین و قشنگترین لحظههای زندگی را تجربه کردم. آنقدر کهگویی 10سال با او زندگی کردهام. حالا هم ناراحت نیستم. البته در خلوتم به روحالله میگویم که اگر با مرگ عادی ترکم کرده بودی یک لحظه هم دوام نمیآوردم. اما شهادت سعادتت بود و من به این سعادت و عاقبت به خیری تو رشک میورزم. از همان دوران نامزدی خیلی مواقع در کنارم نبود و من تنها بودم ولی چون میدانستم که روحالله عاشقانه کارش را دوست دارد و از کارش لذت میبرد و در راه انجام وظیفه تلاش میکند به همین دلیل هیچوقت دوست نداشتم جلوی آرزوهایش را بگیرم. چون اگر از او میخواستم که نرود و روحالله به خاطر من نمیرفت مطمئن بودم که از درون اذیت میشود و خدا را شکر میکنم که به من این توانایی را داد که هیچگاه به دلیل نبودنها و رفتنهایش گله نمیکردم.»
این پیامک را روحالله برایم فرستاده: روحالله من، راه و رسم دلش را چه زیبا عوض کرد و رفت:
باید که رسم و راه دلم را عوض کنم/ شد شد، نشد نگاه دلم را عوض کنم/ یا باید آن حبیب بیاید شکار دل/ یا من چراگاه دلم را عوض کنم/ با این سلیقه هیچ نصیبم نمیشود/ بایدخواهی نخواهی دلم را عوض کنم.
@shahid_ghorbani
وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی...
ما را در سایت وسایل شخصی ... شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dshohadaezeinabif بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 23 فروردين 1396 ساعت: 3:56